به گزارش عصر خدمات، بنا به گفته «محمد حاتمی»، عضو شورای مرکزی و معاون امور کمیسیونها و نظارت حرفهای سازمان نظام روانشناسی کشور، طبق استانداردهای جهانی۱۰ درصد از دانشآموزان کشور یعنی ۱٫۵ میلیون نفر به طور جدی نیاز به خدمات روانشناختی دارند.
این خبری کوتاه است ولی وقتی به عمق آن فکر کنیم ، این آمار بیش از این برای ما معنی دار می شود. از طرف دیگر وقتی به آینده این جمعیت ۱٫۵ میلیون نفری بدون دریافت خدمات روان شناختی فکر کنیم، تبعات گسترده ای را می توان در جامعه فرض کرد.
پژوهشگر ایرنا درباره این آمار منتشر شده و نگرانی ها و ریشه های آن با انسیه میرزا مصطفی، محقق و پژوهشگر حوزه سلامت روان دانش آموزان گفت وگویی کرد که به شرح ذیل است.
این محقق حوزه سلامت روان دانش آموزان آمار اعلام شده را مساله جدی و نگران کننده عنوان کرد و گفت: این آمار را میتوان از دو جهت بررسی کرد، اولا اینکه این آمار بخش کمی از اختلالات روانی را نشان میدهد چون مسائل روانشناختی مثل کوه یخ هستند، مخصوصا این اختلالات در بین کودکان و نوجوانان تشخیص دشوار و پیچیدهای دارد، ضمن اینکه در مدارس سازوکار و فرایندی برای تشخیص آن وجود ندارد و وقتی که مشکلات در آنها جدی شود و اختلالات در رفتارهایشان بروز پیدا کند، به مشاور مدرسه ارجاع داده میشوند و یا مسالهشان به عنوان مشکل در نظر گرفته میشوند، بنابراین ما باید فکر کنیم که وقتی این آمار اعلام میشود مشکل خیلی بیش از این آمار است.
وی در ادامه افزود: مساله مهم دیگر در بحث ارزشیابی سلامت روان این است که سلامت روان صرفا غیاب افسردگی و اضطراب نیست. بلکه عدم وجود حالتهای مطلوب روانی هم نشانه ای از اختلال است؛ حالتهایی مثل قدرت تصمیم گیری، لذت بردن از فعالیتهای روزمره، احساس شادی، عزت نفس، توانایی تمرکز بر روی کارها و … معیارهای دیگری هستند که باید در سنجش سلامت روان در نظر گرفته شوند.
میرزا مصطفی گفت: مطالعات ملی درباره سلامت روان دانش آموزان و مطالعات منطقهای که در شهرهای گوناگون انجام شده، نشان میدهد که سلامت روان دانشآموزان وضعیتی بحرانی دارد و شیوع بالای اختلالات و بیماریهای روانی در بین آنان وضعیت را نگرانکننده کرده است. شیوع بالای افسردگی و اختلالات اضطرابی بین دانشآموزان، مسالهای است که بیش از سایر اختلالات نمود داشته است. همچنین خودکشیهایی که در سالهای اخیر در بین دانشآموزان اتفاق افتاده است، ضرورت پرداختن به مسائل روانی آنان را نشان میدهد.
محقق سلامت روان دانش آموزان درباره نقش نظام آموزشی ایران در ایجاد یا پیشگیری اختلالات روانی گفت: اولین مساله این است که در نظام آموزشی ما برنامه ی جدی و موثر و فراگیری برای پیشگیری از اختلالات روانی وجود ندارد و کاری که انجام میشود این است که دانشآموزانی که رفتارهای متمایزی دارند که نشاندهنده مشکلات ریشهای و حاد است را به مشاور ارجاع میدهند و یا به شکل فردی با مساله آنان برخورد میکنند. اما وقتی نرخ این اختلالات هر سال بین ۱۰ الی ۱۵ درصد دانش آموزان ثابت است، باید به عوامل اجتماعی توجه کنیم که احتمالا سازنده و یا تشدید کننده این مشکلات هستند و هر دانشآموزی که وارد این فضا میشود ممکن است این مشکل را کسب کند.
وی عنوان کرد: خود مدرسه ای که بچهها بیشتر زمان کودکی و نوجوانی شان را در فضای آن سپری میکنند و پنج روز در هفته، حداقل صبح تا ظهر در این فضا قرار دارند و بقیه ساعت روزشان نیز در ارتباط با مدرسه، تکالیف، درس خواندن و یا امور مربوط به مدرسه است.
‘یکی از مهمترین مسائل زندگی کودک و نوجوان در مدرسه، محیط و ارتباطش با همسالان و معلمان و مسوولان مدرسه است. اینکه پژوهشهای کمی در حوزه آموزش نشان میدهند که دانش آموزان ما محیط فیزیکی و اجتماعی مدرسه را محیطی ملالت آور، کسالتبار و بدون تحرک و بدون شادمانی و گاهی خفقانآور ارزیابی میکنند نیز نشان میدهد میتوانیم رد این مسائل را در خود مدرسه بگیریم.’
میرزا مصطفی در نقد تحلیل های موجود از وضعیت اختلالات دانش آموزان گفت: این مسائل روانی اغلب به صورت فردی تحلیل میشوند و گویی مساله فردی است اما باتوجه به آمارهای ثابت اختلالات نشان میدهند که نباید آن را به مساله فردی تقلیل داد و باید به شکل ساختاری آن را مورد مطالعه قرار داد. در واقع خود مدارس به عنوان یک سازمان که وظیفه آموزش را برعهده دارد، میتوانند یکی از عوامل مهم تعیین کننده سلامت روان دانشآموز باشند و همچنین میتواند یکی از عوامل به وجودآورنده اختلالات باشند.
وی درباره نقش مدارس در ایجاد اختلالات بیان کرد: چه دانشآموزان ما در مدارس دچار این اختلالات شوند و چه با این اختلالات وارد مدرسه شوند، به هرحال باید به نقش مهم مدرسه توجه کنیم. چون اگر فکر کنیم که ۱۰ الی ۱۵ درصد از دانشآموزان ما با اختلالات روانی وارد مدرسه میشوند، باید فکر کنیم که مدارس چه فضا و چه امکاناتی برای ارتباط برقرار کردن با چنین دانش آموزانی دارند و اینکه چه تمهیداتی برای این دانش آموزان اندیشه شده است. چه طور باید با آنان رفتار شود و چه امکانات خاصی باید در اختیارشان قرار گرفته شود که بهبود یابند یا حداقل این اختلالات در آن تشدید نشود و اینکه به سمت درمان روند، چون سنین کودکی و نوجوانی سنین مهمی برای درمان هستند و برای پیشگیری از شدت گرفتن اختلالات روانی. اگر در زمان مناسب توجه نشود این تشدید میشود و میتواند تا بزرگسالی تمام سرنوشت فرد را تحت تأثیر و تغییر دهد.
وی گفت: خود «نقش دانشآموزی» یکی از عوامل اثرگذار بر سلامت روان دانشآموزان است. چون این نقش اثر مستقیمی بر شکلگیری شخصیت افراد دارد و دانشآموزی بهعنوان پایگاهی که تکالیف و امتیازاتی دارد، باید با آموزش مهارتهای گوناگون و همهجانبه، سلامت روان را در آنان افزایش دهد. اما در حال حاضر این نقش فرد را در معرض عوامل استرسزا و فشارهای روانی بهصورت مستمر، شدید و طولانی مدت قرار میدهد که خود از عوامل بروز اختلالات روانی است و یا بیماریهای روانی است.
وی اظهار کرد: در ایران کودکان از سن شش تا هیجده سالگی در دوره ۱۲ ساله در مدارس حضور دارند و بیشتر زمان خودشان را در مدرسه میگذرانند که هر دانشآموز در حدود هزار و دویست ساعت در سال در مدارس هستند و اگر ساعات رفتوآمد به مدرسه، فوق برنامهها، تکالیف هم اضافه کنیم میتوانیم بگویم که بیشتر ساعات از عمر کودکی و نوجوانی در مدارس و فعالیتهای مربوط به آن است. این حضور فیزیکی و ذهنی در مدرسه در دورانی که دوره شکلگیری شخصیت آنهاست، نقش به سزایی در شکل گیری عواطف و احساسات و نگرشها و حالتهای مثبت و منفی روانی آنها دارد و از این طریق میتواند بر سلامت روان آنها اثرگذار باشد
میرزا مصطفی درباره تحقیقات صورت گرفته درباره نقش مدرسه در شکلگیری اختلالات و سلامت روان مدرسه گفت: این تحقیقات نشان میدهد که تجربه زیستی دانشآموز در مدرسه از عوامل تعیینکننده سلامت روان دانشآموزان است. تجربیات دانشآموزان تاثیرات عمیقی بر سلامت یا بیماری روانی دارد. اینکه دانش آموزان فضای تبعیض آمیزی را در مدرسه تجربه یا حس ناتوانی کنند، یا احساس اجبار و عدم انتخاب داشته باشد همه میتواند مولد اختلالات روانی باشند و ما میدانیم که اکثر مدارس در ایران کمترین حق انتخاب را به دانش آموز میدهند. در واقع همه چیز رنگ اجبار دارد، از لباس فرم، برنامه ساعات درسی، ورود و خروج همه تحت قوانین سفت و سخت آموزش و پرورش قرار دارد و کمتر به دانش آموزان حق انتخاب میدهند.
وی در ادامه گفت: اینکه دانش آموزان به صورت ادراکی دریافت میکنند که مدرسه فضای برابری نیست این قضیه خودش را در رقابتها و کنکور نشان میدهد. اینکه مدارسی با امکانات زیاد برای بچههای مرفه وجود دارد و دانش آموزانی که در مدارس دولتی تحصیل میکنند و امکانات کمتری دارند باید در کنکور در شرایطی برابر با آنها رقابت کنند. فشار روانی ناشی از این تبعیض نیز میتواند سلامت روان دانشآموزان را به خطر اندازد.
وی درباره مساله کنکور برای دانش آموزان گفت: از سالها قبل از کنکور، دانش آموزان را وارد پروسه اضطراب آوری میکند. در بسیاری از مدارس دانش آموزان را دائم در معرض هراس از کنکور قرار میدهند و این از چند جهت بر سلامت روان دانش آموزان اثر منفی دارد، اضطراب ناشی از آزمونهای هماهنگ، آزمونهای دورهای و امتحانات مداوم و علاوه بر آن مقایسه شدن. رتبه دانش آموزان و مقایسهی آنها با یکدیگر نیز برای بسیاری از دانش آموزان اضطراب آور است. در حالی که میدانیم کودکان را نباید با یکدیگر مقایسه کرد بلکه باید با خودشان مقایسه کرد و پیشرفت شان نسبت به عملکرد گذشته باید مبنا باشد نه کار دیگران. علاوه بر این اضطراب مستمری که الان به طور متمرکز از سال نهم با آزمونها و تستها شروع میشود. مدارس و معلمان دائما تاکید میکنند که چهقدر کنکور سرنوشت ساز است و بچهها با اضطراب و هراس دست و پنجه نرم میکنند و این اضطراب مستمر زمینه ساز اختلالات روانی بسیاری است.
محقق سلامت روان دانش آموزان درباره کیفیت حضور مشاوران در مدارس گفت: مشاورهایی که در مدرسه حضور دارند، مشاوران تحصیلی هستند و آنان نباید در زمینه تشخیص و درمان اختلالات روانی دانش آموزان وارد شوند. مهم ترین دلیل این است که دانش آموزان به مشاوران بهعنوان کادر مدرسه نگاه میکنند، دانش آموزان نمیتوانند با صداقت همه چیز را به آنان بگویند، خیلی از مسائل و نگرانی و احساسات و عواطف را با مشاور در میان نمی گذارند زیرا از قضاوت مدرسه میترسند که نکند روی نمره انضباط یا قضاوت مدیر مدرسه و معلم روی آنان اثر بگذارند و بنابراین به خود سانسوری روی میآورند و یا اطلاعات غلط به مشاور میدهند. مشاوران مدرسه باید نیروهایی مستقل از مدرسه باشند تا اعتماد دانش آموزان را جلب کنند.
انسیه میرزا مصطفی در انتها با تاکید بر نقش مدرسه بیان کرد: باید این نکته را در نظر گرفت که خود مدرسه یکی از عوامل مولد اختلالات روانی بوده است و باید در شکل آموزش و شرایط فیزیکی مدارس برای دانش آموزان بازنگری جدی شود. فضای مدرسه فضای رنگی، روشن و امن و شاد نیست. فضای همرنگی و هم شکلی است و بچهها تشویق میشوند که شبیه هم باشند و خلاقیت ها و تفاوت های فردی را قربانی رسیدن به موفقیت فرضی که با کنکور برایشان تعریف شده کنند.
وی افزود: مدارس در صورتی میتوانند در سلامت روان دانش آموزان نقش مثبتی ایفا کنند که به تفاوتهای فردی دانش آموزان احترام بگذارند، به حق انتخابهای آنان توجه کنند، عزت نفس آنان را جدی بگیرند، آنان را با همدیگر مقایسه نکنند و مرتب آنان را تشویق به رقابت نکنند و فضای مدرسه برای دانش آموزان، فضایی امن ، شاد و دوستانه باشد که دانش آموزان در مدرسه بیش از همه احساس آرامش و امنیت کنند. در این صورت میتوانیم شرایط پرورش دانش آموزانی را فراهم کنیم که اختلالات روانی کمتری دارند.
منبع: ایرنا
انتهای پیام/